خدایا! من فقط برای رضای تو آمدم به جبهه، آرزویم
این است كه مرگ مرا شهادت در راهت قرار بدهی
و مرگ خونین را نصیبم فرمائی ان شاء الله .
زندگینامه شهید محمد باقر قمی بیشه
محمد باقر قمی بیشه فرزند محّمد مورخه 3/3/1323 در روستای بیشه سر از توابع شهرستان بابل در میان خانوادة مذهبی دیده به جهان گشود هنوز بیشتر از دو سال نداشت كه پدرش را از دست داد و از خرمن پرفیض مادرش بهره برده است پس از رشد و نموّ نسبی، نسبت به یادگیری اصول و فروع دین همّت فراوان نشان داد و با اینكه سوادی نداشت توانست منبع اطلاعات احكام شرعی باشد.
شغل اصلی او كشاورزی بود، امّا در كنارش لحاف دوزی میكرد و پیش از انقلاب به جهت علاقه مندی به امور مذهبی، در محافل و جلساتی كه بدین منظور در منازل افراد تشكیل میشد شركت فعّال داشت و در انجام فرائض و ترك محرمات بسیار مقیّد بود و به نقل از همسرش شبها پیش از اذان صبح بیدار و با خدایش راز و نیاز میكرد.
عشق به امام و شوق دیدارش در چهره اش موج میزد بطوریكه از روزهای اوّل تظاهرات و آشنایی اش با حضرت امام (ره)، پس از مشورت با حاج آقا یزدانی و آیت الله روحانی مبنی بر اعلمیّت رهبر انقلاب، از مرجعیّت مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی به تقلید از حضرت امام (ره) برگشتند و همچنین هنگامیكه حضرت امام پس از تشریف فرمایی به ایران، تصمیم گرفتند به شهر خون و قیام (قم) بروند، شهید بهمراه یكی از دوستانش شبانه به قم رفته و از بامدادان در مدرسه فیضیه منتظر ماندند تا اینكه بعد از ظهر موفق شدند حضرت امام (ره) را از نزدیك زیارت كنند.
با شروع جنگ تحمیلی، ایشان چندین بار به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدند به نقل از خواهر و همسرش، هر وقت از جبهه برمیگشت باشیم به مادرش میگفت: شیری كه به ما داده ای حلال نبوده است، مادرش میگفت: چرا فرزندم؟! او میگفت: اگر شیرت حلال می بود، من شهید میشدم، مادرش میگفت: اگر تو شهید شوی زن و بچه هایت را چه كسی نگهداری كند؟ ایشان میگفتند: كه خداوند بهترین حافظ و نگهبان بندگانش است.
حكایت آخرین مرتبه اعزامش شنیدنی است بدین لحاظ كه ایشان و چند تن از دوستان از مراسم شهیدی در بازگیركلا بر می گشتند، وقتی آقا باقر می بیند كه تعدادی از برادران عازم جبهه هستند، كاپشن خویش را به یكی از دوستان سپرد و خودش به همراه صادق مبلغ السلام به مصّلای ساری رفتند و از آنجا به منطقه جنوب (شلمچه) اعزام شدند و در مرحله سوم عملیات كربلای 5 حوالی ساعت 12 شب از ناحیه پا زخمی و به همراه دوست و همرزمش شهید صادق و فرمانده اش سرادر نژاداكبر از گردان صاحب الزمان (عج) مورخه 12/12/65 به درجة رفیع شهادت نائل آمدند.
یادش گرامی راهش پر رهروباد.
وصیت نامه شهید باقر قمی بیشه
«بسم الله الرحمن الرحیم»
شهادت هدیهای است از جانب خداوند تبارك و تعالی، برای آنها كه لایق آن هستند
(امام خمینی)
با سلام بر امام امت خمینی روح الله و با درود بر ارواح پاك و گلگون كفن شهدای اسلام، و با آرزوی پیروزی هرچه زودتر رزمندگان اسلام وگسترش اسلام در سراسر جهان.
اینجانب باقر قمی بیشه با آگاهی و شناخت به اسلام و با فر مانبرداری از فرمان ولایت فقیه و نایب امام زمان (عج)مبنی بر حضور در جبههها، احساس وظیفه نموده ام و این راه را انتخاب كردم، راهی را كه جهاد فیسبیل الله و مبارزه با كفر و نفاق میباشد، راهی را كه انبیاء و اولیاء الهی همه آنها این راه را، رفته اند و ما به پیروزی رسیدیم. چون دشمنان انقلاب اسلامی ساكت نمینشینند، و هر روز به اسلام حمله میكنند باید در این زمان علیه دشمنان اسلام مبارزه و جنگ نمائیم و از طرف دیگر، در مقابل این همه خونهای شهدای اسلام ما مسئولیم و وظیفه ما حفظ و پاسداری از خون شهداست، باید راه آنان را ادامه بدهیم و راه آنان هم، بر پائی اسلام و نابودی دشمنان اسلام بود و ما باید در این جنگ حركت كنیم.
اگر قیام امام حسین (ع) در روز عاشورا را بنگریم متوجه میشویم، كه امام حسین (ع)این راه را انتخاب كرد و برای دفاع از اسلام عزیز با دشمن یعنی یزید جنگید و در همین راه خودش و بسیاری از یاران و فرزندان خود را هم فدا كرد تا اسلام برای نسل آینده باقی بماند، با شهید شدن امام حسین (ع)كار تمام نشده بود و نهضت اسلام به نیمه راه آن رسید و میبایست كسی باشد كه راه حسین (ع) را ادامه و نهضت او را تكمیل كند، برای همین بود، كه خواهرش زینب (س) را هم به كربلا آورد تا راهش را ادامه دهد و زینب(س) هم پس از شهادت امام (ع) و یاران او راه امام (ع) را ادامه داد تا اینكه دشمنان اسلام از بین رفته و مسلمانان بیدار شدند و اسلام تا حال، برای ما باقی ماند، اگر ما رسالت خون شهدا را بر دوش نگیریم و راه آنان را به پیش نبریم، یقین داشته باشید كه خون شهدا پایمال میشود، و باز همان دشمنان بر ما غالب میشوند و دیگر ما نمیتوانیم آزادانه زندگی كنیم برای همین است، كه باید راه شهدا را ادامه بدهیم هر چند كه ما جان خود را در این راه فدا كنیم و من هم با توجه به این مسئولیت، به جبهه آمدم تا دَینم را نسبت به اسلام و قرآن ادا نمایم و وظیفه ای كه قرآن بر دوش ما نهاده به انجام رسانم، آمدم به جبهه، تا انتقام خون عزیزان خودمان را از كافران بعثی بگیرم و اگر خدا قبول كند در این راه به شهادت برسم، كه شهادت در راه خدا بهترین درجه در نزد خداوند بزرگ است.
و تو ای مادر عزیزم كه برایم رنج فراوان كشیدی، شیرت را حلال كن و مرا ببخش كه فرزند نیكویی برایت نبودم
سفارشی به همسرم: ثابت قدم باش و همچون زینب (س)صبور و بردبار باش و فرزندانم را خوب تربیت كن و آنها را با قرآن و اهل بیت آشنا ساز. همسرم صبور و شكیبا باش و برای شهادت من صبر را پیشه ساز و در نگهداری و حفظ بچه ها كوشا باش و نگذار كه بچه های من احساس یتیمی كنند و نگذار كه بیسرپرست بمانند.
و شما ای بچه های عزیز! بدانید كه پدرتان برای یاری اسلام به جبهه رفته و در این راه به شهادت رسید و شما هم در همه جا برای اسلام خدمت كنید و راه پدرتان را ادامه دهید. برادر بزرگوارم و خواهرم، هیچگونه غم بخود راه ندهید كه راه ما راه امام حسین (ع)بود و راه شما هم راه زینب (س) راه حسین (ع) را بپوئید و برای مظلومیت آقایمان حسین (ع) و یاران باوفایش گریه و زاری كنید.
و از مردم مسلمان میخواهم كه اگر حقی به گردن من دارند امیدوارم كه از من بگذرید و مرا عفو نمائید و سفارش میكنم كه پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام عزیز را تنها نگذارید و همیشه در مسیر اسلام و قرآن و اهل بیت قدم بردارید و از قرآن و اهل بیت جدا نشوید كه هركس از اینها جدا شود سرانجام كارش به گمراهی و ضلالت خواهد رسید.
ان شاء الله خداوند خدمت همه ما را در در گاهش قبول كند. و ان شاءالله امام عزیز ما رهبر انقلاب را تا انقلاب حضرت مهدی (عج)حفظ نماید.
خدایا! من فقط برای رضای تو آمدم به جبهه، آرزویم این است كه مرگ مرا شهادت در راهت قرار بدهی و مرگ خونین را نصیبم فرمائی ان شاء الله .
اگر بخواست خدا این فیض عظیم یعنی شهادت نصیبم گشت مرا در سیّد میرزا كنار شهدای محل دفن نماید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج)خمینی را نگهدار
ستاره ها كه رفتند خورشید را نگهدار
محمد باقر قمی بیشه 6/12/65
منبع :کتاب صحیفه شهادت
طبقه بندی: شهدای خادم مسجدالنبی،
برچسب ها: هیات انصارالحسین مسجدالنبی بیشه سر، مسجدالنبی بیشه سر، انصارالحسین بیشه سر، بیشه سر،